زنده کدام است بر هوشیار |
آن که بیمرد به سر کوى یار |
یا رب اگر زکرده ما پرده افکنى |
ما را به خجلت ابدى رسوا کنى |
یا رب همین بس است که تمناى ما زتو |
هنگام مرگ دفن ما کربلا کنى |
کربلا! لا زلت کربا و بلاد |
ما لقى عندک آل المصطفى |
کم على تربک لما صرعوا |
من دم سال و من دمع جرى (249) |
کلما یذکر الحسین شهیدا |
موکب الدهر ینب الاحرار |
فینادون ولة الظلم حیدى |
قد نقلنا عن الحسین الشعارا |
فلیمت کل ظلم مستبد |
فاذا لم یمت قتیلا توارا |
اسماء مى گوید: |
بخش اول : از مدینه تا مکه : در کنار قبر رسولخدا(ص )
متن سخن :
((اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَا للّه
اَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ وَسِبْطُکَ الَّذى خَلَّقْتَنِى فى اُمَّتِکَ
فَاشْهَدْ یانَبِىَّ اللّه اَنَّهُمْ خَذَلُونى وَلَمْ یَحْفَظُونى وَهذِهِ شَکْواىَ اِلَیْکَ حَتّى اَلْقاکَ ...))(6)
ترجمه و توضیح لغات :
فَرْخ و فَرْخَة : شاخه درخت ، کنایه از هر فرزند دوست داشتنى . ((سِبْط)): قطعه اى از بدن انسان و به فرزند و نوه نیز گفته مى شود. ((خَذَلُونى )): (از خذل ) دست از یارى کشیدن .
ترجمه و توضیح :
امام علیه السلام پس از آنکه از مجلس ولید، بیرون آمد تصمیم گرفت که مبارزه خود را با حکومت یزید ادامه بدهد ولى نه در مدینه بلکه به صورت یک حرکت حماسه آفرین و یک حرکت جاودانه .
اما طبق نقل منابع تاریخى ، امام علیه السلام قبل از شروع این حرکت بارها به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نایل گردیده است . البته همه آن رازها و آن درددلها که امام علیه السلام در این زیارتها که با جد بزرگوارش داشته براى ما روشن نیست . و تنها دو مورد از متن این زیارتها که در کتب تاریخ نقل شده است نشانگر آن است که آن حضرت در این زیارتها انگیزه سفر خویش را بیان نموده است که ماپس از نقل متن و ترجمه زیارت اول در اینجا و زیارت دوم در قسمت بعد به نکات جالب آنها نیز اشاره مى نماییم :
بنابه نقل خطیب خوارزمى همان شب که امام علیه السلام از مجلس ولید خارج گردید به حرم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله وارد شد و در کنار قبر آن حضرت قرار گرفت و با این جملات به زیارت آن حضرت پرداخت :
((السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَاللّه ...؛
درود بر تو اى رسول خدا! من حسین فرزند تو و فرزند زاده تو هستم . و من سبط و (فرزند شایسته تو هستم ) که براى هدایت و رهبرى امت ، مرا جانشین خود قرار داده اى ، اى پیامبرخدا! اینک آنها مرا تضعیف نموده و آن مقام معنوى مرا حفظ ننمودند و این است شکایت من به پیشگاه تو تا به ملاقات تو بشتابم )).
بخش اول : از مدینه تا مکه : باز هم در کنار قبررسول خدا(ص )
متن سخن :
((اَللّهُمَّ اِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلّى اللّه علیه و آله
وَاَنَا ابْنُ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَقَدْ حَضَرنى مِنَ اْلا مْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ
اَللّهُمَّ اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَاُنْکِرُ الْمُنْکَرَ
واءساءلُکَ یاذَاالْجَلالِ وَالاْ کْرامِ بِحَقِّ الْقَبْرِ وَمَنْ فِیهِ اِلاّ اخْتَرْتَ لى ما هُو لَکَ رِضىً وَلِرَسُولِکَ رِضىً))(7)
ترجمه و توضیح :
امام علیه السلام پس از تصمیم گیرى به حرکت ، شب دوم و براى دومین بار به زیارت قبر پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله نایل گردید و با این جملات ، بار دیگر به زیارت جد بزرگوارش پرداخت :
خدایا! این قبر پیامبر تو محمد صلى اللّه علیه و آله ست و من فرزند دختر پیامبر تو و براى من پیشامدى رخ داده است که خود مى دانى . خدایا! من معروف و نیکى را دوست دارم و از بدى و منکر بیزارم ، اى خداى ذوالجلال و کرامت بخش ! به احترام این قبر و کسى که در میان آن است از تو درخواست مى کنم راهى را در پیش روى من بگذارى که مورد رضا و خشنودى تو و مورد رضاى پیامبر تو است .
بنابه نقل خوارزمى ، امام آن شب را تا صبح در کنار قبر پیامبر مشغول عبادت و مناجات با پروردگار بود به طورى که در این مناجات ، گریه ها و آه و ناله هاى فرزند على علیه السلام آن پارساى شب و قهرمان میدان نبرد،به گوش مى رسید و...
نتیجه :
در این دو زیارت ، امام علیه السلام مسیر خود را ترسیم نموده و به اهمیت حرکت خویش اشاره مى کند و به طورى که دیدیم در زیارت اول در ضمن گلایه و شکوه از سردمداران بنى امیه در یک جمله کوتاه آمادگى خویش را براى شهادت اعلام مى کند و مى گوید: این شکایت من است به پیشگاه تو تا به حضورت بشتابم .
و در زیارت دوم سخن از پیشامد مهمى است که بر وى رخ داده است ، پیشامدى که از دید پسر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مهم است نه از دید یک فرد عادى .
و سخن از این است که فرزند على بن ابى طالب علیه السلام حبّ و ولع شدید به نیکیها دارد و از منکرات متنفر و بیزار است و مقتضاى این حبّ و نفرت و بیزارى که مورد رضاى خدا و رسول هم مى باشد آماده بودن براى پذیرش هر آنچه مى تواند در تحکیم معروف و انهدام پایه هاى منکرات مؤ ثر باشد حتى بذل جان و ایثار خون .
<>hasData = true>
اما از لحاظ امام حسین ( ع ) : باید ببینیم چطور شد امام حسین قیام کرد ؟ در قیام حسین علیه السلام چند عامل را باید در نظر گرفت : الف - از امام حسین برای خلافت یزید بیعت و امضا میخواستند . آثار و لوازم این بیعت و امضاء چقدر بود ؟ و چقدر تفاوت بود میان بیعت با ابوبکر یا عمر یا عثمان و صلح با معاویه و میان بیعت با یزید . به قول عقاد اولین اثر این بیعت امضاء سب و لعن علی ( ع ) بود که در زمان معاویه شروع شده بود ، و هم امضاء ولایت عهد و وراثت خلافت بود . ب - خودش میفرمود : اصلی در اسلام است که در مقابل ظلم و فساد نباید سکوت کرد ، اصل امر به معروف و نهی از منکر . خودش از پیغمبر روایت کرد : « من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله » . . . ایضا میگفت : « الا ترون ان الحق لا یعمل به » . . . ج - مردم کوفه از او دعوت به عمل آوردند و نامهها نوشتند و هجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند . باید دید آیا عامل اصلی ، دعوت اهل کوفه بود و الا اباعبدالله هرگز قیام یا مخالفت نمی کرد و بیعت میکرد ؟ این مطلب خلاف رأی و عقیده حسین علیه السلام بود و قطعا چنین نمی کرد بلکه تاریخ میگوید چون خبر امتناع امام حسین از بیعت به کوفه رسید مردم کوفه اجتماع کردند و هم عهد شدند و نامه دعوت نوشتند . روز اول که در مدینه بود از او بیعت خواستند بلکه معاویه در زمان حیات خود از او بیعت خواست و حسین ( ع ) امتناع کرد |